من و شوهری و نینی

عشق سوزان است بسم الله الرحمن الرحیم ، هرکه خواهان است بسم الله الرحمن الرحیم ، میزبان عشق است و وای از عشق! غوغا می کند ، هر که مهمان است بسم الله الرحمن الرحیم

من و شوهری و نینی

عشق سوزان است بسم الله الرحمن الرحیم ، هرکه خواهان است بسم الله الرحمن الرحیم ، میزبان عشق است و وای از عشق! غوغا می کند ، هر که مهمان است بسم الله الرحمن الرحیم

من و شوهری و نینی

❤️❤️❤️❤️❤️
مرد من ...؟؟!!
مهربانم ...؟؟!!
مخاطب عاشقانه های من ...؟؟!!
زن نبوده ای که بدانی دستهای مردانه ات که در دستم باشد حکم تمام دنیا را برایم دارد ...!!
من عاشق مردی شده ام که در روزهای بارانی برای دلم چتر میگیرد ....!!
مرد رویاهای من ...؟؟!!
بگذار هرچه میخواهد بشود ...!!
تاوقتی دستهای گرمت را در دست دارم خوشبختم ....!!
بگذار زمان از حسادت بترکد ...!!
من عاشق مردی هستم که زمین مانند او ندارد ....!!
من بی تو ....!!
از تمام آفرینش بیگانه ام ...!!
زن بودن خوب است وقتی ...!!
ازتمام مذکرهای دنیا ...!!
پای تو در میان باشد ....!!
نمیدانی چه کیفی دارد خانوم بودن برای تو ....!!!!!!
❤️❤️❤️❤️❤️

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
کلمات کلیدی
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندهای روزانه

۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

۲۹
مرداد

 

     5 شنبه شد آقا مرتضی و خانواده اومدند . لبخند

من تو آشپز خونمون قائم شده بودم داشتم قائمکی دید میزدم نیشخند

ببینم چه شکلیه . اما نتونستم ببینم . دل تو دلم نبود که .

استرس داشتم . بعد اینکه نشستن داداش بزرگم چایی رو بردن .

من هیچ وقت برای خواستگاری ها چایی نمی بردم .

خوشم نمیومد جلوی نا محرم خم و راست شم . لبخند

  یکم که حرف زدن از سیاست و آب و هوا و اینا

  پدرم صدام کرد که ریحانه خانوم تشریف میارید ؟

منم از خدا خواسته عین جت اومدم برم ، 

بعد اندکی تامل گفتم الان اینا فکر میکنند چقدر حولم ...

منم بعد چند ثانیه رفتم داخل اتاق پذیراییمون .

تو اولین برخورد که آقا مرتضی رو دیدم گفتم کی زن این کچل میشه ؟ 

حسابی خرده بود تو ذوقم .

الانم که به همسری تعریف میکنم کلی میخندیم .

من که اومدم داخل سلام علیک و اینا کردیم . بعد چند دیقه سکوت شد .

بعد پدرم شروع کردن از آقا مرتضی سوال کردن در مورد کارش و درسش .

بعدش مادرشوهرم هم از من در مورد درسم و سنم پرسید .

خواهر شوهر بزرگم هم اومده بود .

بعد چند دیقه پدر داماد به پدرم گفتن اگه اجازه میدین دختر تون با پسرم

چند دیقه صحبت کنند . پدرم هم قبول کردند .

اومدیم قسمت حال خونمون رو مبل نشستیم .

همسری هی رنگ به رنگ میشد روش نمیشد حرف بزنه .

من شروع کردم سوال پرسیدن .

از اعتقادات ، کارش . یه سری سوال کلی .

وقتی شروع کردم باهاش به حرف زدن برام جذابیت ایجاد شده بود .

خوشم اومده بود  .نیشخند

ادامه دارد.....

  • ریحانه فراهانی
۲۴
مرداد

من شونصد تا معیار داشتم نیشخند ولی نخندین به معیارام ها نیشخند

یکیش این بود که چاق باشه و استخونی نباشه نیشخند

  آخه از مردای مردنی و استخونی خوشم نمیومد

مرتضی هم خدارو شکر چاق نیست و هیکل ورزشکاری داره .

شوهرم مربی جودو هستش . لبخند

 یکی دیگه از معیارام این بود قد بلند باشه 175 به بالا .

خیلی میومدند هم قد من بودند اصن نگاه نمیکردم ببینم

شرایطتشون چیه ردشون میکردم .اخه وقتی قد شوهر بلند باشه

برای خانوم خیلی لذت بخشه  . شایدم من فقط اینجوریم .

خیلی حس خوبیه برای خانوم ها که مرد یه سر و گردن

ازشون بلند تر باشه

مرتضی هم خداروشکر قدش 180 هستش لبخند

بعدیش این بود که مومن باشه اما تعصب الکی نداشته باشه .

مثلا من شاید هوس کردم یه آهنگ وطنی گوش کنم

نیاد خونه رو بذاره روسرش که چرا آهنگ گوش کردی نیشخند 

یکی دیگه این بود که رابطش با مادرش خیلی خوب باشه

 اگه رابطش با مادرش خوب باشه ، با همسرش هم رابطش مطمئنا خوبه

یعنی میتونه تعامل مسالمت آمیز داشته باشه . ولی کسی که با مامانش

دائما دعوا میکنه یا ازش بد میگه تو زندگی مشترک هم

به مشکل بر میخوره لبخند

یکی دیگه این بود که بد بین و شکاک نباشه . خیلی بده که

مرد به خانومش اعتماد نداشته باشه . اصن اون زندگی آرامش نداره

بقیشو در قسمت بعد میگم خسته شدمـــــــــ.... نیشخند

  • ریحانه فراهانی
۲۰
مرداد

مادر اقا مرتضی زنگ زد خونمون و بعد از کلی صحبت کردن

از مادرم اجازه گرفتن که بیان خواستگاری . مادرم هم گفتن

باید اول با همسرم مشورت کنم خبرشو بهتون میدم . بعد با پدرم

صحبت کردن و یه روزی و مشخص کردن که خانواده اقای همسر

برای جلسه اول بیان خواستگاری .

 

ادامه دارد .... نیشخند

  • ریحانه فراهانی
۱۲
مرداد

این دعارو که میخوندم تِرو تِر دوباره خواستگار میومد نیشخند

خوب بودنا... اونی که من میخواستم نبودند .

از یه طرفم عذاب وجدان گرفته بودم . آخه هی الکی ردشون میکردم

شنیده بودم هم که اگه 3 تا خواستگار خوب و رد کنی خوبیت نداره

و روزیت و رد کردی و از این حرفا

دوماهی بود که میخوندم

محرم بود یه شب با دوستم داشتیم مییرفتیم هیئت

به من گفت ریحانه یکی از کارمندای عموم خانوادشون دنباله یه دختر خوب و مومن و چادری

میگردن . منم تورو معرفی کردم . بعد منم بهش گفتم این همه که اومدند و رفتن اینم روش

دوستم هم شماره خونمونو داد به مادرشـــ....


این داستان ادامه دارد...نیشخند

  • ریحانه فراهانی
۰۸
مرداد

سلامــــ دوستان  لبخند

یادش بخر پارسال ماه رمضون .....

داشتم به دوستم میگفتم هرچی خواستگار میاد همشون چپر چلاقند کلافهنیشخند

این دوستم هم خواهر شهید هستش برگشت به من گفت :

چرا دعای ربنا هب لنا.... رو نمیخونی ؟

گفتم مثلا چی میشه منتظر  متفکر

برگشت گفت وقتی این دعارو میخونی ،

 همونی که خیر و صلاحته روخدا سر راهت قرار میده 

من این شکلی بودم تعجب

بعد اون موقع شروع کردم تو قنوت نماز هام این دعارو میخوندم دقیقا این شکلی praying


متن دعا :


رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا


بقیشو بعدا میگم الان کار دارم باس برمـــ..... نیشخندقلبماچrose


  • ریحانه فراهانی
۰۸
مرداد

خداوند از زن و مرد تنها خوشش نمی‌آید

 

خدای متعال از زن و مرد تنها خوشش نمی‌آید

خدای متعال از زندگی مشترک و مزدوج خوشش می‌آید .

آدم تنها، مرد تنها و زن تنها که همـه عمر را به تنهایی می‌گذراند

از دید اسلامی چیز مطلوبی نیست .

از دید اسلامی چیز مطلوبی نیست . مثل یک موجود بیگانه است

در مجموعه پیکره انسانی . اسلام این طور خواسته که خانواده

سلول حقیقی مجموعه پیکره جامعه باشد نه فرد تنها.

  • ریحانه فراهانی